چیزهایی هست واسه گفتن اما ترجیح دادم چرکنویس باشه نمیخوام ناله کنم حالشو ندارم.
روزهای کسالت باریه طوریکه نمیدونم اگر اینترنت و ماهواره هم نبود چه میکردم! برنامه ماه عسل رو هم کلا چندسال بود که کامل نمی دیدیم چون به علت گرمی هوا ٬مجبور بودیم توی بالکن افطار کنیم الان هم غیر از گرمی هوا کلا دیگه از ماه عسل خسته شدم.خوب مسلمه که پای ثابت ماه عسل توی بیشتر خونه ها خانم ها هستن علی الخصوص دختر دبیرستانی ها دیگه علتش واضحه نمیگم دیگه......
به همین علته که فکر میکنم اغلب مردها توی خونه ها از این بنده خدا خوششون نمیاد.شایدم توی خونه ما اینطوریه.
و چون منم دیگه از سن دختر دبیرستانی در اومدم دیگه علاقه زیادی به این برنامه ندارم ٬موضوعاتشم که تکراری شده دکورشم دیگه داره حالمو به هم میزنه بس که هر ساااال تاریکه و سیاه.
نمیدونم شاید اینطور کلاسش بیشتره ولی فکر میکنم این از ضعف طراحای دکورشونه که نمیتونن اونقدر خلاقیت داشته باشن که با رنگی غیر از سیاه دکور جالبی درست کنن و ایده رنگی داشته باشن.دلمون گرفت بابا.
به مجری برنامه هم انگار گفتن لباسای ساده تری بپوشه٬سندشم که داره بالا میره فکر کنم باس تا میتونه ماه عسل بسازه چون بالاخره فروغ جوانی که از دست بره تاثیر خودشو روی جذابیت برنامه میذاره
راستی یه چیز جالب ..... گاهی وقتی مهری میخواد حال تیمسار رو بگیره از لباسای مجری برنامه تعریف میکنه حالا چه ماه عسل چه برنامه های دیگه.آخه تیمسار خودش خیلی راحت اینکارو میکنه واسه همین مهری لجش در میاد خخخخ
جالبترش اینکه تیمسار تا حالا جلوی من به این کار مهربانو اعتراض کرده!