من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

ضدحال خوردن را صرف کنیم



مریض شدم افتادم خونه .......تیمسار هم با رفقاش رفت سفر.کوتاه.

تیمسار  توی اتاق با کامپیوتر مشغول شد منم رفتم توی حال روی کاناپه خوابیدم.........درها  هم باز بود هم سرماخوردم هم بخاطر کاناپه خوابی٬ بدن درد گرفتم.....صبح با این کم ابی نیم ساعتی زیر دوش آب گرم نشستم! اصن عین مجسمه خشک شده بودم!

هیچی دیگه هی مهربانوجان گفت پاشو ببرمت دکتر آمپول بزن عصر بریم حرم.......منم هی جواب ندادم و خوابیدم.........


بعدا نبشت: دارم میرم حرم نائب الزیاره اونایی که نیستن هستم.


بعدا نبشت۲: امام رضا هم انگار به ما گفتن :بعععداً !

نشد بریم داخل.خیلی شلوغ بود. یه چی میگم یه چی میشنوین.