من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی




دیروز که گفتم میخوان برن سفر ، بعدا فهمیدم  نمیخواستن برن ولی امروز  دیگه تیمسار خودش گفت برن دیدن بزرگه .

و تو  خود  می دانی من چقدر  از دیدار  بزرگه بیزارم.  مخصوصا  توی  خونه خودش.