یک زمانی وبلاگ مرد جوانی را میخواندم که ساکن پایتخت و معلم بود ، متاهل بود ، برای اتاق خوابشان تختخواب نمی خرید ، دائما پس ذهنش این بود که زن دوم بگیرد یا ص ی غ ه کند و موقع جر و بحث از خانمش میخواست خانه را ترک کند و به طور عحیبی ادعا میکرد علت این کارش این است که زیر یک سقف نباشند و از دعوا جلوگیری شود ! من تا بحال آدمی ندیده بودم که تا این حد از عوضی بودن خودش بی اطلاع باشد . دلم میخواست آدرس وبلاگ این آدم رو فراموش کنم . حالا سالهاست فراموش کردم و فکر میکنم آدمهایی هم هستن که آرامششون در فراموش کردن آدرس وبلاگ منه .