چرا آدمات اینطوری شدن؟
چرا با هم بد تا میکنن؟ چرا بی دلیل به هم آزار میرسونن؟ چرا بلاهایی سر هم میارن که حق هیچکس نیست؟
چرا یکی که نمیشناسمش و نمیشناستم ٬ کسی که برای اولین بار دیدمش....نه! برای اولین بار از کنارش رد شدم ! به خودش این حقو میده که در عرض ۱ ثانیه چنان بسوزونتم که .................. از اون هق هقا که تا روزها تموم نمیشه.....؟
اصلا تو هستی؟؟؟ به من نگاه میکنی؟
چرا فیلمو الکی هندیش میکنی؟ چرا صبر کنیم تا آخر قصه....چرا همون لحظه که این آدما دل هم رو میشکنن یه صائقه نمیزنه از رو زمین پاکشون کنه؟
پیرهن سیاه یعنی چی؟
پیرهن سیاهِ این روزا یعنی چی؟؟
شاید تو هر چیز دیگه ای بگی ولی من میگم اون پیرهن سیاه مال عزای حسینت بود!
یکی که پیرهن سیاهی پوشیده ٬که من با اصراااارررر میگم واسه عزای اربعین حسینی بود٬ قلب منو سوزوند .....
هق هق سردی و درد عصبی ای که اود کرد......
اینا رو همون مادرایی تربیت کردن که بعضیا با غرور و حماقتی که همیشه همراه غرور میاد ٬ میگن تو دنیا لنگه ندارن! مادرایی که کل اصول تربیتیشون محدود به این میشه که فقط دختر تربیت کنن. که اونم فقط با حجاب باشه و بس! که حتی خودشونم نمیدونن واسه چی باید حجاب داشته باشن!چه برسه که به دختراشون بگن!مادرایی که هرگز به پسراشون یاد ندادن که اول اصول اولیه انسانیت رو بفهم و بعد ..........
اول آدم باش بعد .........
تا با پیرهن عزای حسین (ع) به دخترکان شهر بی حرمتی نکنی....
خدای دنیا و دنیاهایی که میگن هست ؛به اون بنده ات بگو ٬ اگه با حرفایی که بهش زدم به خودش بیاد ٬مدیون شجاعت منه ! که چشم روی نگاه های کنجکاو مردمی بستم که هرروز باهاشون روبه رو میشم .......چشم روی خنده ها و نگاه های تمسخرآلود و کثیف هم جنسهاش! مرد ها......که نه! نرها!
اما ! اما ! هرگز نمیبخشمش! نه اون و نه اون دیگران رو.......
و اگه تو ٬از اشکهای امشب و شبهای دیگه من بگذری ٬ تو رو هم با تمام خداییت٬نمی بخشم!
۲۱ اُم آبان ۱۳۹۴