دارم میرم سفر فردا صبح با مهری و دوستش و دختر دوستش
بعد هم باید برگردم و تمام وقتهای دکتر هفته بعدش رو هم کنسل کنم که اگه زنده بودیم با تیمسار برم سفر !
مادر وپدر ما هستن دیگه ، با همدیگه نمیتونن سفر برن من باید جدا جدا با هر کدومشون برم
خسته ام هستم
فقطم دلم میخواد استراحت کنم
خلاصه خوبی که ندیدید ،بدی ای اگر دیدید حلال کنید