من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

من از ترس می ترسم




بعضی دوستا بی رحمن ....خیلی بی رحم ! شاید بهتر باشه  اگه  توان  بی رحمی شون رو ندارید  فراموششون کنید. 


 فکر می کردم اگه یه احساسو نیمه رها کنی ،‌ زجر آوره.  یه دوست ، یه احساسه که نیمه رها کردنش  درد  داره  ولی  حس می کنم هرچقدر یخی تر می شم آرامشم بیشتره  هرچقدر بی دل تر ،‌ بهتر ، قوی تر.  این روزا وقتی  از دوست داشتن هر کس دست می کشم  عجیب احساس قدرت بیشتری می کنم.

احساس میکنم اگه از دوست داشتن کسی که دوستش دارم دست بکشم  ،‌ اون حس دیگه نمی تونه به من آسیب برسونه. اگه  این کارو  کنم  دیگه از ترک شدن  نمی ترسم اگه دست از دوست داشتن بکشم دیگه نمی ترسم از ترک شدن  دیگه  نمی ترسم از ترس.


این کارو می کنم و هر روز  دارم  بی حس تر  می شم  . بی حوصله  تر حتی . و  بی تفاوت  تر  حتی تر ! به حدی که  ممکنه دست از دوست داشتن بکشم  به این علت که بی حوصله م. عشق  کسی رو پس بزنم چونکه بی حوصله م . و  هزار تا  دلیل بتراشم  واس اینکه اون آدم داره تظاهر می کنه به خوب بودن.


من دیگه تنبلیم میاد دوست داشته باشم. تو  رو.



+ شاید من فکر می کردم ما دوستیم.

+ این پست  ارتباطی به اون پسره نداره.