من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

از آیینه ها بیزارم





فهمیدم که دیگه نمی تونم برای فرار از بابا همراه همیشگیت باشم فهمیدم که اصلا نبااااید که  همراه همیشگیت باشم.

فهمیدم میخوام جایی باشم که نه تو باشی نه بابا . بنابراین  بهت گفتم که میخوام جایی باشم که نه شما منو ببینی نه بابا چون اینطوری اعصابتون راحت تره...