خونه خیلی ساکته . گوشام داره سوت میزنه . کاش حداقل واقعن نبودن. نمیدونم چرا دارن با هم زندگی میکنن هنوزم . چرا داریم با هم زندگی میکنیم هنوزم ؟ چرا باید بشینیم سر یه سفره ؟ چرا با وجودیکه یک کلام حرف نمیزنه توقع داره سفره سر جاش باشه ؟ من چرا اینجام ؟ این انصافه که اینا هر کدومشون یه ماشین زیر پاشونه و تا تحمل خونه براشون سخت میشه میزنن بیرون اما من باید بمونم و تحمل کنم ؟ چرا من نمیذارم برم ؟ پول ! جوابش پوله ، کاره ، که اگه داشتم میرفتم .