من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

تنویر افکار خودم




خونه  خیلی ساکته .   گوشام داره سوت میزنه . کاش حداقل واقعن نبودن. نمیدونم چرا دارن با هم زندگی میکنن هنوزم . چرا  داریم با هم زندگی میکنیم هنوزم ؟  چرا  باید  بشینیم سر یه  سفره ؟  چرا  با  وجودیکه یک کلام حرف نمیزنه توقع داره  سفره  سر جاش باشه ؟ من  چرا اینجام ؟  این  انصافه که اینا هر کدومشون یه ماشین زیر پاشونه و  تا  تحمل خونه براشون سخت میشه میزنن بیرون اما من  باید بمونم  و تحمل کنم ؟ چرا من نمیذارم برم ؟  پول !  جوابش پوله  ، کاره ، که  اگه داشتم میرفتم .