-
مردی را تصور کنید که ابتدا گوشها و سپس سرش را میجنباند
جمعه 4 دی 1394 00:58
-
خاطره بازی
چهارشنبه 2 دی 1394 23:30
من ولوسین اینطوری بودیم
-
لستر
چهارشنبه 2 دی 1394 23:07
جادوگری که روی درخت انجیر زندگی می کند به لستر گفت : یه آرزو کن تا برآورده کنم لستر هم با زرنگی آرزو کرد دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد بعد با هر کدام از این سه آرزو سه آرزوی دیگر آرزو کرد آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی بعد با هر کدام از این دوازده آرزو سه آرزوی دیگر خواست که تعداد آرزوهایش رسید به 46 یا 52...
-
این عذاب وجدان لعنتی
چهارشنبه 2 دی 1394 22:54
یه وبلاگی رو خوندم که نوشته بود میدونه با تمام تلاشی که میکنه ٬ بالاخره یه روزی به همسرش خیانت میکنه...... ینی این فکر ولش نمیکنه..... اینجا تنها جاییه که میتونم بگم. به فعل خودکشی فکر کردم .به اینکه ممکنه فکر میکنم.ینی به اینکه آدم میتونه اینکارو انجام بده. این به معنی نیست که من خودکشی میکنم.و یا اینکه نمیکنم.فقط...
-
امشب دیدنش سخت بود
چهارشنبه 2 دی 1394 20:38
گفته بودم که مهری فقط سریال برگریزان رو دنبال میکنه...... اگه امشب برگریزانو دیدین......ما یه همچین حالی داشتیم.....طوری آه میکشیدیم و طوری حواس خودمون رو پرت میکردیم که انگار این آینده ماست..... خدا کنه نباشه.
-
شما چی؟
چهارشنبه 2 دی 1394 13:08
-
کاناپه خوابی بابا
چهارشنبه 2 دی 1394 10:50
دیشب داشتم تیمسارو نگاه میکردم که خوابیده بود ....فکر کردم چقدر دلم بغل بابامو میخواد. داشتم فکر میکردم کاش کاناپه رو باز کرده بود و جا بود میرفتم بغلش میخوابیدم.اما جا نبود و بابا هم دیگه از ما خسته س...... داشتم فکر میکردم با اینکه بیشتر وقتا از بابا بخاطر اخلاق تندش و غیرقابل پیش بینی بودنش به سمت مهری کشیده شدیم...
-
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
سهشنبه 1 دی 1394 22:14
دوربینای جوونیای بابا-وقتی کلاس عکاسی میرفت. اینارو امشب بهم داد.گفت تمیزشون کن .....کم کم وسایل منو جمع کن که یادگاری داشته باشی با همه این اتفاقا دستای بابام بوی گندم میده.
-
دور شو اما زیبا شو
سهشنبه 1 دی 1394 15:51
-
.......I just wanna you to be happy even if
سهشنبه 1 دی 1394 12:08
خیلی زور زدم دیشب که ....غمگین نشم و مواظب همه باشم... خیلی زور زدم دیشب که همه چیو فرو بخورم اما........امروز صبح مامان گریه کرد! و منم الان خیلی گریه ام میاد جلو خودمو گرفتم ونمیدونم کی و کجا دلمو خالی کنم؟ اما باید قوی باشم باید سرد و بی حس بشم.
-
پاییزِ من بدرود
سهشنبه 1 دی 1394 01:07
پاییز........ پاییزِ زیبا...... زیبای لعنتی......دلم تنگت میشه ... پاییز که میشه به تناسخ ایمان میارم ...... حالا هنوز تا باربندیلت رو ببندی......دلم تنگت میشه.... پ.ن: پاییز تموم شدی لامصب خون به جیگرمون کردی عذاب وجدان دارم که امسال اصلا ندیدمت. سال دیگه اگه زنده بودم.....
-
حافظ
دوشنبه 30 آذر 1394 23:36
اینم فال امشب من که خودم برا خودم گرفتم: دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد یا بخت من طریق مروت فروگذاشت یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد گفتم مگر به گریه دلش مربان کنم در نقش سنگ قطره باران اثر نکرد دل را اگرچه بال وپر از غم شکسته شد سودای دام عاشقی از سر بدر نکرد هرکس که دید روی تو بوسید چشم...
-
عزدباج خَر عست
یکشنبه 29 آذر 1394 16:15
نمیتونم بگم از ازدواج نکردنم پشیمونم. الان دخترایی تو فامیل ما هستن از من بزرگترن ۳۰ ساله ان اما هنوز ازدواج نکردن.ینی خدارو شکر هنوز از من بزرگتر هست. خلاصه اینکه داشتم میگفتم پشیمون نیستم هرچند تنهایی سخت شده و الان دوستی با همجنس خودت هم سخت شده همه درگیر دوست پسراشونن اصولا دخترا همچین موجوداتی هستن کشته مرده...
-
تسک منیجر
یکشنبه 29 آذر 1394 14:39
این قالبای دیفالت بلاگ اسکای خیلی بی حس و حالن . و ! هر قالب دیگه ای هم پیدا میکنم کلی خطا میده و من بلد نیستم خطاهاشو درست کنم . نمیدونم چرا به صورت بسیار ابلهانه ای خودم با موزیک وبم حال میکنم ینی اصن برام غیرقابل قبوله که نشه موزیک بزارم روش ....حالا قراره یکی دیگه بِشنُفه ها! بعدش اصلا با زمینه مشکی وبلاگ کنار...
-
دست بکش از این سقوط بی انتها.....از این تاریکی محض!
شنبه 28 آذر 1394 22:49
بزرگترین سرشکستگی های زندگیم که تو ۱۰ سال اخیر رقمشون زدم گیجم میکنه. نمیتونم تشخیص بدم که تا چه حد توشون مقصر بودم. به نظرم یه روانشناس باید نظر بده.که منم پولشو ندارم. ینی آدم یه مقدار پول داره و هزار تا برنامه واسش. جا داره یه بار دیگه آرزو کنم که کاش ازون دخترایی بودم که براحتی از ننه باباشون پول میگیرن البته که...
-
رسولی دیگر
جمعه 27 آذر 1394 23:28
یه سری فیلمای تخیلی قدیمی بودن که البته شاید هنوزم باشن .....یه پروفسور همه چیز دان مجازی غیر واقعی بود که میرفتن تو یه اتاقک و ازش سوال میپرسیدن.هر سوالی. حالا گاهی هم چرت میگفت. اما پروفسوره یکی بود. اما الان ازینا زیاد هست .دنیا دور سرت میچرخه تا یه جواب پیدا کنی و آخر سرم به این نتیجه میرسی که آزمون عملیه.اصلا...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 آذر 1394 11:10
-
کادو چی بگیرم؟
پنجشنبه 26 آذر 1394 12:49
دلم میخواد برای تیمسار هدیه بگیرم اما نمیدونم چی ؟ شاید خجالت آور ه اما هیچ وقت به بابام کادو ندادم. واقعا نمیدونم چی بگیرم?
-
درس جدید
چهارشنبه 25 آذر 1394 21:55
تیمسار-از فلان لباسا دوست دارم بپوشی. دوست دارم بخرم برات. مهری-باشه بخر من هر چی تو بخری میپوشم ت-از اون مدلااااا میپوشی ینی؟ م-آره چیزی که دوست داشته باشی برام بخری میپوشم.میخوای همین امشب بریم بخریم؟ ت-باشه جین در گوش م- مثلا قرار بود عصر با هم بریم بیرون م بلند!- عه ؟!! خوب بیا تو ام باهامون. عصبانی میشم. هم واسه...
-
۱۰ سااال کذایی
سهشنبه 24 آذر 1394 22:48
ماهی میگفت از فلانی شنیده که باید شبها موقع خواب به بهترین حالتی که میتونسته در زندگیش برسه فکرکنه..........به زندگی ایده آلش....... ماهی میگفت نمیدونه باید به چی فکر کنه و هر چی فکر میکنه یادش نمیاد اما من برام سوال شده..... برای آدمایی مثل من ٬ مثل ماهی....به همچین چیزی فکر کردن ٬شبها موقع خواب ٬ رویای شیرینه یا...
-
چه فازیه?
سهشنبه 24 آذر 1394 00:34
من از اوناشم که شب امتحان میتونم تا صبح موزیک گوش کنم و لاک بزنم. الان اگه حسین اینجا بود میگفت تو کی شب امتحان درس خوندی که بار دومت باشه? بابا من حافظه م فسیل شده تنمم که اسقاطیه کلا منتظر مرگم دردام تموم شه هارهار هار هار
-
عذاب وجدان تخیلی
دوشنبه 23 آذر 1394 19:55
الان یه مشکل دارم خب؟ اینه که همیشه وقتی یکی یه بدی در حقم میکنه و بعد از کلی با خودم خودخوری کردن یه عکس العملی نشون میدم ٬ بعدش حالا یا طرف پشیمون میشه یا از دلم در میاره یا اونم روترش میکنه.......اون وقت در این مرحله من عذاب وجدان میگیرم وکلا فکر میکنم من مقصرم و آدم بدی ام! الان همین حالو دارم خیلی میترسم از ینکه...
-
لعنت بر دهانی که کلا باز شود
دوشنبه 23 آذر 1394 16:03
قبلا ها با یه آدمهایی درد ودل کردم در حد محدود . حالا حس میکنم زندگیم حفره امنیتی داره! مثلا با یه دوستی درد ودل کردم و بعد مدتی اون با یکی از قوم وخویش هامون همکار شد و بعد اون خویشاوندمون با یکی از دوستای مهری فامیل شد و اون دوست مهری که فامیل خویشاوندمون شد از دوستای مادر یکی از خواستگار هاست و تازه همسایه ی اون...
-
مامان
شنبه 21 آذر 1394 20:20
وقتی نیستی........انگار هیچی نیست! وقتی نیستی.......بودنم روی شونه هام سنگینی میکنه..... حتی الان که رفتی مهمونی... همینقدرم طاقت ندارم... عجیب بچه ام!
-
دیگه چی بگم آخه؟
شنبه 21 آذر 1394 17:49
-
ادای روشن فکری
جمعه 20 آذر 1394 11:56
از پشت تلفن صدای یه زنو میشنوه - اون زن کی بود؟ -چی داری میگی ؟کدوم زن؟ میدونین؟راستش خانومای روشن فکر! لطفا روشن فکر بازیو بذارین واسه مردایی که عقده روشن فکربازی نداشته باشن!
-
اینطوری آدمو بی منت میکنن
سهشنبه 17 آذر 1394 15:27
یارو اون سر دنیاس و سالی از صفر تا ۲ بار با پدری به نام تیمسار روبه رو میشه اون وقت میگه : همه فکر میکنن ما میخندیم حالمون خوشه نمیدونن اونکه از همه بیشتر میخنده دلش از همه داغونتره.اینارو در رابطه با خونواده ای میزنه که باعث عذابشن.بیشتر همون تیمسار. اون وقت مهری خانوم هم میگه آره پسر بزرگه ام عین منه دلش دریاست تو...
-
پشت کوهای صبور
سهشنبه 17 آذر 1394 12:25
-
نوشدارو بعد از دیوانگی جین
دوشنبه 16 آذر 1394 18:28
حالا! پشیمونه! یه بیل خاکم رو جنازه م بریزه بعد پشیمون باشه اونجا فرصت بیشتره. منم مثل خودش دیوونه کرده امروز توی اتوبوس صحنه دعوامون یادم اومد بی اراده دستامو گذاشتم رو گوشام که صداشو نشنوم هرکی منو دیده باشه..... دروغگو.........فقط یه پدر بی فکرعوضی میتونه بچه شو وادار کنه که بین عقاید مذهبی پدر ومادرش قضاوت کنه و...
-
کنسلی بد شگون کلاس
یکشنبه 15 آذر 1394 23:23
و حالا با همه خشمی که ازش دارم باید نگران تنهاییش تو جمع خودمون هم باشم. چه حس مزخرفیه.خلاص نمیشیم از این پدر وفرزندی یه بدبخت مثل خودمو چرا به این دنیا اضافه کنم؟ نمییخوام تبدیل بشم به ورژنی از اون