من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

حقوق بیمار





آرتریت روماتوئید و افسردگی


+ باید بهم میگفت  حقم بود!












قول  بده  اون  قرصا  رو  بخوری  ، قول بده  خوب شی  ،  قول بده بری  ، از اینجا  بری .... قول بده








میخواد  به سامانه ی نمایشگاه که براش  ایمیل ثبت نام زدن، ایمیل بده تشکر کنه!




حرفای سختی شنیدم






لنگه بابامم. تا تقی به توقی میخوره  دلم میخواد بندازم برم. از همه جا  .حتی  شماره تلفنهای گوشیم آزارم میده.  وقتی میخوام  بندازم  برم  حتی  دلم  میخواد گوشیم  رو  ریست فکتوری کنم. سیم کارت رو بندازم  دور  و حتی  از ذهن آدمها  هم  پاک شم. من میخوام  برم   میخوام  چراغا خاموش باشه و من تا ابد  بخوابم ...






چیست




من در همه  چیز افراطی  هستم . مثلا چه کسی نیاز دارد  بیاید بگوید  من خوابم می آید اما خوابم نمیبرد و چه خبر است که دیشب ساعت ۲ خوابیدم و قبل  ۷ صبح  بیدارم و زل زدم به سقف اتاقم و به چه و چه و یا خدا می داند به چه فکر  میکنم. خانه مان هم که کجای دنیاست  که   شال و کلاه کنم بروم  ورزش صبحگاهی!



یک چیز بزرگ در زندگی  باید بفهمم و بدانم که  گنج بزرگ  زندگی من باشد اما نفهمیدم  و نمی دانم.








دلم گرفته بود و هیچکس نبود باهاش  حرف بزنم برای همین اومدم اینجا بنویسم.   دلم گرفته  چون  مامان مریضه. عالیجناب میشه مارو ببوسی?