من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی



نمی نویسم که هیچ وقت تو تاریخ ثبت نشه. شاید بهم رحم کرد و یادم رفت یه روزی.




این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.




تف تو زندگی  ، تو رابطه . اعم از مادر فرزندی، پدر فرزندی، خواهر برادری و ...تف تو هرچی باعث شده ما تو یک خونواده  دشمن هم باشیم چه میخواد دین باشه چه میخواد بی دینی باشه.



می شنوی؟ می بینی؟ واست شاخ و شونه کشیدم ! خسته شدم از تو و آدمات از تو!  از تو!  ازتو! مرحم هیچی نشدی تو .  تو  اگر بین دلامون جدایی بندازی به چه درد میخوری؟ به درد تو  آتیش جهندم  نسوختنمون؟ چرا ازت برامون فقط خوف مونده و بس؟ 













وقتی فکرشو میکنم که ممکنه یه روز پدر یا  مادرم بمیرن در حالیکه قهر بودن دلم می گیره. چقدر دردناک.







کاش بهار بشه ،دلم برای  بارش های تند بهاری تنگ شده .بارون بزنه چمنزارهای این اطراف سبز بشه .هم دام ها سیر بشن هم پای برهنه روی چمنهای خیس راه  بریم . کف پاهام داغه چون.










از غصه های دلم خسته م . خدایا خسته م.