من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی



دلتنگم  و دیدار تو درمان من است...









این  صنعت  مد مثل بی پولی  بی پدر مادر  و پتیاره س . نمیدونم حالا اینکه یه لباسو نگه میدارم تا این مدلی و اون  مدلی تغییرش بدم تا  ازش  استفاده  کنم به جایی که بدم به دیگری، به  این خاطره  که اسیر مد هستم یا مشتم رو جمع کردم واسه صرفه جویی ؟  آیا. مد این وسط ابزار شده تا  مرهم(؟)  بی پولی من  باشه  یا  منو. اسیر. کرده؟











آدمو. به  هر چی  دوست داشتن بی اعتماد میکنن.












این همه  محبوسم  ، خالی  خالی؟  حبس فقط با برف سنگین










می دونم خیلی ها تو  فامیل  مسخره ام میکنن بخاطر اینکه  اهل  آرایش نیستم. به من مثل احمق ها نگاه می کنن . این  دلم رو  میشکنه  .  می دونم  بعضی ها لباس پوشیدن منو  جلب توجه  می دونن  چون  واسه اونا تعریف  نشده.  رفتارشون   دلمو می شکنه . این آدما  دو سوی  یک محورن با اینکه فکر میکنن خیلی با هم فرق دارن . و اینکه من دسته اول رو  راحت تر می تونم ببخشم حداقلش  اینه که اتهام  احمق  بودن  به   اتهام   بی حیا بودن  شرف  داره  تو  جامعه ما .  یادم نمیره  با  یه لباس بلند  که. حتی کمی روی زمین کشیده میشد  کنار مامانم  راه  میرفتم  ، مامانم هیچوقت نظرش این نبود که لباس من بده  ولی   یه   خانم    کنار    شوهر    و دختراش     توی  پارک    طوری  با   چندش   به من   نگاه    کرد   که   انگار   زن   بدکاره. دیده باشه .   برای. اون  زن   متاسفم  .   البته معلوم بود   ادم  سطح  پایینی   بود   ولی   بیاین  انقد با خط کش  خودمون ادمها  رو  متر نکنیم . اون ادمی  که شما بخاطر  لباسش بدحجاب. می دونیدش شاید تو فامیل خودش  توسط  یه مشت احمق تر  از شما (بلانسبت شما)  بخاطر سادگی  لباس  و ارایشش مسخره میشه . ادما. از فرهنگای مختلف میان. بفهمین. اگه می تونین . لطفا.همه  مون  ، هر دو سوی  محور  .








امشب  خیلی خسته ام  اما دلتنگی  از یادم نمیره .  شب چه بی رحمه.









بش گفتم  معاشرتای  جدید  یه کم  برام  سخته. گفت دیگه باید  ادم  از یه جایی شروع کنه . گفتم  از من.  انرژی. میبره  مخصوصا  ارتباطی که قبلا    مشکل  دار. بوده   . تازه    فهمید   چی  میگم.  با کیبردم.  جدیدا.  مشکل  دارم.




زیر پست  اسیدپاشی روی اون دختر  چادریه ، یکی اومده نوشته واسه همینه اسلام میگه زینتهاتون رو از نامحرم  بپوشونید ،  بعد من بهش گفتم  زر مفت نزن ، بعد ناراحت شده 

خدایی نمیخواستم بهش توهین کنم ولی  اسم دیگه ای نمیشه روی کارش گذاشت ، غیر زر مفت چی می تونه باشه؟

ربط  قربانی  چادری به اسید هم فهمیدیم ، دیگه خودتون بفهمین ربط بقیه قربانی ها رو ، از منظر نقطه نظرات ایشون 









اصلا خودم نیستم. خود واقعیم . واقعا کی هستم؟  چند شخصیتی هستم؟  اگه نفر سومی باشم که  برخوردای منو  با ادمای دیگه می بینه واقعا حیرت میکنم  . مطمئنم از خودم خواهم ترسید. شایدم به خودم تجویز روانپزشک کنم.  من اون دختر شیطون دلقکی هستم  وقتی حسین مداحی  یا نعیمه رو می بینم ؟ یا اون خجالتی کم حرف  در برخورد  با   خانواده  ط؟ هیچ کدوم نیستم  . از این آدمی که  میگه منم ، وحشت دارم .


میخوام خودم باشم اما نمیدونم کدوم منم . اخه این همه تفاوت رفتاری و شخصیتی؟ 










متوجه  نمیشم دعا کنیم خدا شفاش  بده  یا  زنده بمونه یعنی چی؟ مگر نه اینکه  شبها  تا  صبح  زار  زدیم  ولی  خدا  تصمیمش  رو  گرفته بود؟  به هر حال اون  خودش تنها تصمیم میگیره...










کاش خدا به هر کدوممون یه بار نشون میداد که عزیزانمون  کجا هستن و جاشون خوبه. لااقل اونایی که جاشون خوبه نشون میداد. خیالمون جمع میشد که اونا هستن ، فقط یه جای دیگه.









چرا  همش باید بترسم که مامان و بابام بلایی سر خودشون یا همدیگه بیارن؟ می فهمین این اضطراب چقد سخته؟ 










حال اون  عزیزانی  رو  می خرم  که  هنوزم  زنگ  می زنن  ifilm  فیلم و سریال درخواست میکنن .










از وقتی  نبخشیدمش ، بلایی  سرم اومد که خیلی  می ترسم  کاری کنم  کسی  نبخشه منو.