من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

.......................

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

قلب یه ماهیچه س

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

چیزهایی هست که نمی‌دانی




یه اخلاق گندی که دارم اینه که :

یه چیزی ناراحتم کرده باشه یا ذهنمو مشغول کرده باشه یا ...یه جورایی براش راه حلی نداشته باشم یا جوابو ندونم یا فکر کردن بهش آزارم بده خلاصه! 

شروع میکنم راجع به بی اهمیت ترین چیزا و بی ربط ترین چیزا صحبت کردن.

یا نوشتن!



چشم چرانی و مهربانی؟



یک جفت نیم بوت نو ماهها بود که پشت ماشین مهری خاک میخورد تا برسه به دست کسی که نیاز داره.

از اونجا که استفاده من از شبکه های اجتماعی خیلی خیلی محدوده اصلا خبر از چیزی به نام " دیوار مهربانی " نداشتم تا اینکه چند روز پیش اتفاقی دیدم وسرچ کردم وفهمیدم و آدرسش رو پیدا کردم .امروز اتفاقی سر از اون قسمت شهر درآوردیم پس  پرسون پرسون پیداش کردیم و هنوز نرفته بودیم یکی اومد برش داشت کفشو.

یه چیز که اعصابم رو خورد کرد این بود که همون لحظه که مرد رو دیدیم که داره برمیداره مهری تند و هول هولکی به من گفت : بهش بگو کفشا نوعه.

منم  بدون فکر٬ سریع گفتم.

آخه چه احتیاجی بود؟ ما باید کفش رو میذاشتیم و میرفتیم همین! خیلی بد شد. بعضی وقتا چه  کارایی میکنیم ها !

 واقعا که نوبره.


حالا بماند که اصلا شک کردم در کل این شیوه درست باشه یا نه..........

شاید بهتر باشه به همون شیوه قدیمی عمل کنیم و بدیم دست یه آدم که بدونه به کی بده.


گفتم پرسون پرسون آدرس رو پیدا کردیم یاد یه چیزی افتادم.خب چون مهری پشت فرمون بود من آدرس میپرسیدم. از خیلیا پرسیدم . به چندتا پسر جوون رسیدیم که داشتن سوار ماشینشون میشدن و یه دفعه مهری ترمز زد و گفت بپرس .منم تو هپروتم.نه اون موقع ! کلاااا! 

عاقا اسم خیابون رو اشتباه گفتم به عبارتی تپق زدم! البته طرف نفهمید چون بار اول اصلا  اسم خیابون رونشنید و  دوباره پرسید منم اصلاحش کردم.

اما بعد که حرکت کردیم به مهری میگم:  کاش حداقل خوشتیپی  فردینی چیزی بود هول میشدم تپق میزدم ٬ دلم نمیسوخت.

مهری میگه: واقعانم

از این بچه سوسولا بود که زیر ابروشون برداشتن  و سیبیلشون  مدل داره.

کاش مالی بود اینهمه براش وقت گذاشتم. والا !



حضرت لیدل پرینس




اگر آدم گذاشت اهلیش کنند بفهمی نفهمی خودش را به این خطر انداخته که کارش به گریه کردن بکشد......



پاسخ به کامنت من عزیز

 


با عرض معذرت و شرمساری خیلی خیلی زیاد ،من عزیز، به دلایل بسیار احمقانه ای پست حذف شده




منو بگو
همچین میخوابم 
تازه امسال همه وسایل گرمایشی را تحریم کردم 


خوش به حالت من جان

خداجون گرفتی مارو?



عجب سرمای سگی شده امشب طرفای ما! 

چند روز پیش یهو صدای بلبل شنیدم فکر کردم توهمه . در حیاطو باز کردم صدای بلبل میومد و درخت زردآلومون هم  جوونه زده بود ! !

عجب زمستون بیخودی بود امسال خدا کنه یه برف درست درمونی بیاد !

اصن فکرشو که میکنم حالم بد میشه.چشمم که به آف مغازه ها میوفته کسل میشم باز میخواد بهار و تابستون لعنتی شروع بشه باز ۲ ماه دیگه عیده

اینجام که قدرت خدا ۲ فصله :تابستون ، زمستون

گرمای خفه کننده  در راهه



بابا جلو بچه ازین کارا نکنین!



میگن آخرالزمون شده?

مهری و تیمسار نشسته بودن پای تی وی منم میرفتم میومدم. بعد از تو اتاق اومدم دیدم یه زن ومرد پریدن تو دریا رفتم تو اتاق برگشتم دیدم زن ومرد رسیدن به ساحل رفتم تو اتاق برگشتم دیدم خانومه بیکینی تنش بود  و داشتن دنبال  هم  میدویدن . مهری و تیمسار هم همیییینطور  داشتن نگاه میکردن! !!!

بعد از بس که در این موارد ما از نه نه بابامون حساب میبریم بس که بمون چپ چپ نگاه کردن  رد شدم  به مهری گفتم اگه بشه که عوضش کنین! ینی خودمون نگاه کنیم طبیعیه ولی مامان باباها که دیگه!

رفتم اومدم عوض نکرده بود . گفتم بابا عوضش کنین از ما گفتن!

 نع ! عوض نکردن!

خلاصه فیلم رفت به مراحل بعدی مورد دااااار.........اینا عین مرررررد فیلمو تماشا کردن!

هیچی دیگه منم قیافه م عین این استیکرا شده بود 

حالا باز بگین نع. آخرالزمون شده دوستان!


بر ما چه ها که نگذشت

 

گشنگی نکشیدم  .

بی پولی هم نه...

هنوز عاشق نشدم .ینی نه به اون صورت

عاشق نشدم شکست نخوردم  توش،  عشقم دلمو نشکسته بعدش با  یه مرد دیگه ازدواج نکردم،  عاشقش نشدم یا نه نمیدونم،  بعدش هنوز بچه دار نشدم  و اونی که هنوز باهاش آشنا نشدم هنوز بهم خیانت نکرده.

 نمیدونم با همه این  اتفاقاتی که نیوفتاده چطور اینطور پرخشمم پر و پر بی اعتمادی  اما یه چاقوی بلند دسته زرد  رو میشناسم که تو کشوی آشپزخونه یه زن هست و روزی روی  سینه  زن  بود و نمیفهمم  که چطور تونست  اینهمه سال باوجود اون چاقو توی کشو برای مرد  غذای موردعلاقه اش رو بپزه و باهاش چای عصرونه بخوره و موهاشو رنگی که دوس داره بزنه و  از همه مهمتر شبها پیشش بخوابه . نمیدونم چطور و چرا اون چاقو هنوز توی کشوی خونه اونهاست و لابد هنوز مرد و زن باهاش گوشت تکه میکنن.

نمیدونم که چطور با همه اتفاقاتی که هنوز برام نیوفتاده،  هنوز عاشق نشدم و هنوز خودم برای خودم یه چاقوی دسته بلند زرد ندارم...... اینهمه اوراقم... و ما با وجود این اوراقی  چطور حوادث بیشتری رو  تاب میاریم.....

من نمیخوام  اون زن باشم. هرگز.



جین مُرد از بس که جان نداشت!





کاش علم پیشرفت کرده بود. خیلی بیشتر از این .

کاش اگه رو به روم کسی نیست که مث تو فیلما حرفمو  از تو چشام بخونه عوضش یه دستگاه بود که حرفمو از تو مغزم بخونه و یه راست بفرسته به .................جهنم و ضرر راضیم بفرسته به همین وبلاگ .به ذهن همین وبلاگ!

ساده این اگه باورکنین احساسات خونم کم شده.......  اگه فکر کنین دلم گرفته  و  شکسته و  ازین جلافتا!

خسته ام !تنبلیم میاد ٬ تنبلم !!دریابین منو!





به کوری چشم دشمنای اسلام و مسلمین



نه بابا ! مث که اینترنت فکسنی ایرانسل هم به درد میخوره!


مطمئنم تیمساره جان الان داره چک میکنه و میبینه من آنم  از همین تریبون بش اعلام میکنم: بله پدر جان !آنم!میدونم این آن بودن رو یه جا به رخم میکشی .منتظر اون روز می مونم. که باز یه دعوای اساسی کنیم پایه های رابطه پدر دختریمون قوی شه.


الان در یه سفر نیمروزه هستم. مهری کار اداری داشت . من و مهری.

 نمیدونم چرا انقدر پست میذارم  پاک میکنم?



تف تو اعصاب داغون من



خودمون کم  زار زرمه داریم  ، این مامان  ما هم دست  از این سریال علیرضا خان برنمیداره نمیدونم در راستای زجر ما  این کارو میکنه یا از بدبختی اینا روحیه میگیره.




آشفته نگاری




کم  کم این تصور در ذهنم قوت گرفته که " زن بودن" و  " مرد بودن"  نام نوعی از بیماری یا نقص ژنتیکی است

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل



آی اونایی که  دائم این روزها گله میکنین و ازم ناراحت یا عصبانی میشین که زنگ میزنیم جواب اون گوشی وامونده رو بده......

که البته کی میتونه غیر از شما ٬مهری و تیمسار  عزیز باشه؟که غالبا یکیتون با اون یکی کار داره........


شاید بهتر باشه عوض اینکه ندونسته بگم زنگ نخورده وهزززاااارتا بهونه دیگه........ بگم سایلنته!

وقتی گوشی شما  زنگ خور نداره  بعد یه مدت  یادتون میره  که بعد از خواب ٬ بعد امتحان ٬بعد کلاس......از رو سایلنت درش بیارین.....

به همین سادگی!