من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

دم شما گرم


درسته توی دنیای واقعی دنبال دوست گشتم وهنوز پیدا نکردم ٬ اما دم شما دوستای مجازیم گرم....

ممنونم ازتون و  قدر دوستیتون رو میدونم

دوباره برفی - نمک به زخم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

ای خااااک

خااااک تو سر بیحالم......

هی میخوام یه صفایی به این وبلاگ بدم هی میخوام تصمیم بگیرم این وامونده رو عوض کنم یا نه.....این تنبلی چیه گریبانمو گرفته؟ 

هر کاری میخوام انجام بدم به سر انجام نمیرسه حتی یه تمیز کردن ساده اتاق!راستش مدت زیادیه این مسئله گریبانم رو گرفته یه سری نشونه های دیگه هم هست که منو  مشکوک به افسردگی میکنه...........متاسفانه جدی دارم میگم


-----------------------------------------------------

پ.ن: طبق مطالعاتی که داشتم تنبل ها افسرده نمیشوند بلکه افسرده ها تنبل میشوند.........یه تنبلی عجیب......

تنهایی که شاخ ودم نداره

گاهی به اونا که خواهر برادرای بیشتری دارن  حسودیم میشه.

 وقتی میبینم  دورشون شلوغه و هیچ وقت تنها نیستن و خواهرم و داداشم از زبونشون نمی افته وقتی میبینم با کلی ذوق برای هم دیگه کادو میخرن یا با کلی ذوق و کمی پز٬ کادویی که داداششون واسشون خریده نشون میدن.........حسودیم میشه! وقتی میبینم همیشه یکی هست که پشتشون بش گرمه ........حسودیم میشه........


جای خالی یه خواهر رو توی  زندگیم خیلی حس میکنم .همیشه دوس داشتم یه خواهر داشتم که باش درددل میکردم باش میخندیدم باش گریه میکردم  بام دردل میکرد٬ از همه مهمتر پیش عروسها و برادرها ٬غریب نمیموندیم .....اما بعد فکر میکنم از شانسی که دارم اونم  بم زخم میزد اونم دلمو میشکست!

یه برادر داشتم که توی کوچیکی فوت شد. بچه اول بود. قبل از اینکه هیچ کدوم از  ما به دنیا بیایم.همیشه فکر میکردم اگه بود چی میشد؟ شاید .....شاید یه داداش بزرگ خیلی واسم خوب میشد اما گاهی هم فکر میکنم شاید اونم لنگه بزرگه میشد شاید اونم بم زخم میزد شایدم اگه بود دیگه منی درکار نبود........


از یه طرف وقتی فکر میکنم میبینم من الان دیگه اصلا تحمل شلوغی و سر وصدا و کل کل های احمقانه رو ندارم.ناخودآگاه میخزم یه گوشه تنها و از جمع خونواده فراری ام پس احتمالا خواهر داشتن یا برادر بیشتر داشتن به کارم نمیاد! 

تازه شاید  عجیب باشه اما من از کادو گرفتن از پسربزرگه اصلا خوشم نمیاد چون میدونم اون فقط چندسال از من بزرگتره و یه زندگی داره اما من هیچی.

هنوز دستم تو جیب بابامه.


این تضادها که توی  خودم میبینم یک کم اذیتم میکنه...... خیلی عجیبه...........


توافق

من از این توافق اصلا خوشم نیومد! شما چطور ؟ مفادش رو توی اخبار خوند..........خیلی ضایع است دیگه چی میخواستیم بدیم؟ بیخود نبود غربی ها انقدر خوشحال بودن بابت توافق بیخود نبودن باراک میخواد وتو کنه بیخود نیست میگه توافق مثل بردن کاپ مسابقات جهانی فلان بود!

آخه همه چی که تعطیل شد! ۲۰۰۰۰ تا سانتریفیوژ کجا ۵۰۰۰ تا کجا؟

اینجا


من حامی کمپین یک قطره آب هستم


پ.ن : امروز توی حرم چند بار مجبور شدم شیرهای آب رو دونه دونه سفت کنم. تو این زمینه اگر کسی رو دیدید که رعایت نمیکنه حتما تذکر بدین.

توروخدا جدی بگیرید. متاسفانه هنوز در این زمینه حتی بعضی تحصیل کرده های ما احتیاج به فرهنگسازی دارن. فکر نکنید مسئول همه مشکلات دولته فکر نکنید دولت باس واسه ما آب بیافرینه یا حتی اگه تقصیری هم متوجه دولته از کم کاری ماها هم هست حداقل خودمون بدترش نکنیم. 

چند روزه که ما طبق هر سال با مشکل آب مواجهیم  اما همین پدر خودم٬ صبح با شلنگ ماشینشو شسته! با شلنگ! ماشینی که همیشه سال پر خاکه!

با یه لیوان آب هم میشه وضو گرفت.....امتحان کنید لذتش دوچندانه

 الان وقتش نیست....

آب وجود داره .....اما کمه....خیلی کم..........

سلاااام

امروز رفتم حرم جاتون خالی برا همه دعا کردم به یاد همه بودم خلاصه.

وقتی برگشتم با درد عجیبی رو به رو شدم.بی دلیل!

علاوه بر اون سمت راست قفسه سینه ام  و پشت سرم درد میکنه......

فکر کنم دیگه وقتشه


وضع خونه و خونواده که به همون رواله .......ما دعامون رو کردیم از این به بعد دیگه  بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد

صبح موقع صبحانه ٬طبق معمول وظیف دعوت از تیمسار به عهده من بود.ما اگر بساط رو بچینیم تیمسار هم ببینه که همه جمع شدن٬ تا بهش نگی  وبه قول مهربانو  دعوتنامه واسش نفرستی٬ نمیاد سر سفره.

حالا چه نازی ازش کشیدم تا بیاد سر سفره! هی میگه صبحا دلم برنمیداره صبحونه بخورم! نه خیلی دل خوشی من یه نفر ازش دارم که وظیفه نازکشی همش رو دوش من میوفته!              اون یکی که پسره زورش میاد بابت بخور و بخواب توی خونه اش دو کلام هم ناز باباشو بکشه٬مادرش هم که قهره.........میمونه من !

سر سفره کلی راجع به اینکه نون نداریم صحبت کردیم وقصه بافتیم وآخرش بنده با صدای بلند نتیجه گیری کردم که :پس نون نداریم!

اما دست اخر وقتی از تیمسار میپرسم نون خریدین؟ میگه نه! نگفتین......میگم اتفاقا گفتیم! میگه گفتنتون به درد خودتون میخوره یواش میگین!

بس که تو عالم هپروت سیر میکنه.........






نیستی ٬ ندارمت( دکلمه پرویز پرستویی)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شرح تمام امروزم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

من ریش سفیدم

من چه نابغه ای هستم خودم خبر نداشتم دیروز من و تیمسار خونه تنها بودیم و با هم صحبت کردیم البته من یه پست اینجا گذاشتم از حرفام اما پاکش کردم.

خلاصه که بش گفتم جو خونه متشنجه من خسته شدم از این وضع و روی من فشاره.

خوب ۷ ماه میشه که پدرمادر من سرجمع شاید ۱ ماه با هم اشتی بودن.

بعدش  از امروز صبح بابام  داره سعی میکنه منت کشی کنه.البته منت کشی که نه .سعی میکنه سر صحبت رو با مهری باز کنه.امروز صبح مهری براش چای گذاشته! البته چای کیسه ای(تی بگ واسه یکی از مخاطبین) تازه بعید میدونم مهری خودش چای رو تو فنجون ریخته باشه احتمالا فقط بهش گفته چای اگه میخوای هست.

خبراش میرسه که کمی خودش رو واسه مهری لوس کرده و مهری هم کمی نازشو کشیده.صبحی برای اظهارنامه مالیاتی با مادرم همراه شده! و امروز ظهر پدرم به حول و قوه الهی از کاناپه خوابی نجات پیدا کرد.

البته از این اشتی های سطحی زیاد داشتیم که نتیجه اش ۲هفته بعد ٬ مشاجره هست. امیدوارم بشه یه کم سوتفاهماتشون حل شه و پدرم هم متوجه اشتباهش بشه و یه زندگی۳۰ ساله رو به فنا نده.

میخوام بمیرم خیالم از بابت این ۲ تا راحت باشه

استاد خر عست

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

توافق هسته ای و ملت جو گیر

خدایا عاقبت  ملت مارو بخیر کن

من که خیلی نگرانم.باس دید ما چه امتیازایی دادیم تا این توافق حاصل شده.مگه اونا کاری میکنن به ضررشون بشه؟مگه ضرر و منفعت ما با اونا مطابقت داره؟

اخبارو که میخونی میبینی همه دارن خودشون میکشن بازار ایران رو قبضه کنن.دارن واسه سهمشون تو بازار ایران رجز میخونن.از المان گرفته تااا...... امیدوارم جلو واردات بیش از حد گرفته بشه تا ما بیش از این مصرف گرا نشیم!

این ملتم ریختن تو خیابون نمیگن هنوز مونده تا همه چی معلوم شه.اوباما حق وتو داره میتونه کنگره ملیشونو ادم حساب نکنه روحانی که حق وتو نداره باس بره شورای عالی امنیت ملی باز بعدش اون ۶ تا کشور دیگه بامبول درنیارن یا به قول ایرانی ها دبه نکنن باز بعدش بره شورای امنیت سازمان ملل اووووه

انشااللهکه  اینده خوبی درانتظار کشورمون باشه.