من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی





مامان خوشگلم خیلی دوسِت دارم. بیشتر از هر کسی توی زندگیم دوسِت دارم.








گفته بودی گوشیم خوش دسته. با هم رفتیم خریدیم.










دلم میخواد بهش پی ام بدم . بگم پشیمونم بگم معذرت میخوام که زنگ نمی زدم چت نمی کردم. باوجودیکه می دونم اون دیگه نیس معلوم نیس گوشیش دست کیه. دلم میخواد پی ام بدم منتظر باشم ویس بده چون چشماش نمی بینه. ادامو دراره بم بگه خالجون. 

خالجون چرا شبا اینقدر سخته؟












خب واسه وبلاگ پربازدیدی مثل من مهمه کیه که گوگلش می کنه!




 



آرزو به دلم مونده که یه کتاب رو کامل بخونم. یه فیلم رو کامل ببینم و الی اخر









درد کمر و پهلو داره می کشتم بدجوری. چند روز پیش یه ضربه محکم خورده کمرم . از پشت افتادم توی یک گودالی حس میکنم ورم کرده و کلا سمت راست پشتم بسته و درد میکنه. از شانسم همون سمتی هم ضربه خورده که مشکل بیشتری داشت.


دلم میخواد برم یه جایی داد بزنم جیغ بزنم گریه کنم از بس فشار رومه. فشار فشار فشار خدایا چرا اینقدر تو همه چیز دست تنهام‌

تا یکی یه حرفی بم میزنه  بغض میکنم اشکم درمیاد. ولم کنن تو بغل هرکسی گریه میکنم مقابل هرکسی بغضم می ترکه