من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی




باز از اون حالا شدم. از اون سکوت ها . که دهنمو چسب زدن انگار. که از صدای خودم بیزار میشم. باز خیلی خسته م. باید با بتن پرش کنم.








باور کنیم یه عمر تو گلومون گیر می کنه ...

باور کنیم  برا گفتن  " دوسِت دارم"  ممکنه دیر بشه.

 ممکنه نباشیم، نباشه!














 خیلی بی رمقم. پاهام سسته. تلگرام و اینستگرام که قطع شده شارژ تبلتم هم تموم شده نمیشه کتاب بخونم . خواستم پاشم ژله ای کیکی چیزی درست کنم سرم بند شه . شیر که نداشتیم و ژله هم درآوردم دیدم اصلا نمیتونم سرپا بایستم و همه چیو همونجا ول کردم و اومدم چسبیدم به همین وبلاگ. نمی دونم این سستی پاها از اعصابه یا ضعف کلی‌...









دیگه حتی با خودمم بلد نیستم حرف بزنم.