من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی



نمیدونم چرا در این شرایط ویروسی   هنوز از مردن نمی ترسم. یا مرگ رو جدی نگرفته  ام یا زندگی.  امیدوارم دومی باشد. آروم میشم وقتی به این  فکر میکنم که ما عددی نیستیم. قدر مورچه ریز و بی ارزشیم ‌ . احتمالا  مورچه ها هم برای خودشان  پیامبرانی داشتن.



کاش یکی حرف تازه ای بزنه ...



ولی فاصله معنای خیلی چیزا  رو عوض میکنه. نزدیک ترین آدم زندگیت بعد  یه مدت دوری دیگه نزدیکترین  آدم زندگیت نیست.



از دورتر  که به خودم نگاه میکنم ، با شناختی  که از حال و احوال درونیم دارم ، می دونم وضعیت  سلامت  روانم حتی با توجه به نُرم ملیش ،اصلا خوب نیست   و میدونم با این حال محال ممکنه بتونم تا پیری تحمل کنم. یه جورایی  سرنوشت اون خدابیامرز رو برای خودم متصورم .