من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی



یه چیزی تو  دنیا خیلی آزارم  میده . اونم اینکه  آدما به افرادی که خیلی بدبختن  و از همه بیشتر در  رنجن کمک نمیکنن اما  به ادمایی که اوضاع بهتری دارن کمک میکنن .  به کارتون خوابی که کنار خیابو ن یخ میزنه کمک نمیکنن ،  یه وعده غذا  برا معتادی که قطعا بدبخته نمیخرن  ، یه شاخه گل زورشون میاد  ولخرجی کنن سر چهار راه  اما  اگه یه آشنا یا فامیل بخواد جنسیو گرونتر بهشون  بفروشه میگن گناه داره  ، تازه ازدواج کرده،  هزینه داره، عیب نداره  اینم  کمک ما باشه !  ینی  از یه مرحله ی بدبختی که رد شدی  انگار دیگه از انسانیت خارج شدی  و در وضع حیوانات قرار گرفتی  ، دیگه مستحق زندگی انسانی نیستی از دید آدما . انگار که دیگه راستی راستی  قابلیتشو پیدا میکنی  تو پارک ها و زیر ماشینها بخوابی و  سرما نخوری  چون انگار که دیگه گربه شدی و پشم در آوردی و حالا دیگه عیب نداره تا کمر خم شی تو سطل زباله دنبال سیر کردن خودت  چون به هر حال تمام گربه های شهر هم همین کارو میکنن.



پریشبا  رفتم سر  قرصای  این  مرد . از قرصای قلبش که سر درنمیارم   راحت میتونه  بپیچونتم ولی  دو تا جعبه ی کامل قرص پروستاتش  رو گذاشته بود  کنار . 

 _ اینا رو میخورین؟ 

+ نه اونا مال  روده س هر وقت خواستم برم  اندوسکوپی  باید بخورم . 

_ روش  واضح نوشته پروستاتان  ، مال پروستاتتونه که بزرگ شده ! 

+ عهههه اشتباه دیدم  .

  

قشنگ دو ماهه نخورده :|   اونقدر اصرار داشت که دوستم دکتره میرم پیشش تو این کرونایی رفت بیمارستان کرونا سنتر پیش دکتری  که کشیک کرونا هم میداد. اون وقت قرصشو نخورده . 

امروز میبینم  دوباره شروع شده سرگیجه هاش  و تلو تلو خوردناش . 

+ نگران نباش مال این قرصیه که شروع کردم دوباره  به خوردن .

_ همون پروستات؟ 

+ نههههه 

_مغز و اعصاب ؟ 

+ نه اونا رو که کنار گذاشتم .

_ ینی  از  داروهای  قلبتون   یه مدت نخوردین؟ :|

+ آره  ناامید بودم نخوردم  چون  تو  پریشب اومدی  سر قرص و داروهام  سوال جواب کردی  امید گرفتم دوباره شروع کردم .

_ :| 

 توففففف  سسسسگ تو این زندگی .  دلشو داری بیا مث من ناامید باش  





دیگه احساساتم  عمق پیدا  نمیکنه . 


به زندگیم تنوع میدم و کارهای  جدید میکنم . 

کارهای جدید چیست؟ سفر به مالدیو؟ خیر !  

دوختن دکمه های افتاده .

 خریدن چیزهای غیر ضروری که تناسبی با جیبم ندارند.

 بخشیدن پول های اندکِ شرم آور به خیریه ها . 

دور انداختن لباسهای کهنه ای که  دوستشان ندارم همزمان با پوشیدن لباسهای کهنه ای که دوستشان دارم.

 شرکت در کمپ ترک اعتیاد اینستگرم.


دیگه خودتون تصور کنین زندگی غیر متنوعم چطوره.


توف تو جوونی ای که ما داشتیم  که گذشت . این دو تا پیری  که بلای جون من شدن بیشتر جوونی کردن  از من .  تا یکیو  میارن تلویزیون که از دورغوزآباد  دکتری چیزی شده ، ننه آقای طلب کار  نسل ما سرتا پا گوش میشن واسه گوش دادن و سرتا پا چشم میشن واسه چپ چپ نگاه کردن به ما ، فردا صبحش هم میشن زبون  که نیش بزنن به گربه بگن تا ما بشنویم  . ولی وقتی یکیو میارن تلویزیون ، قشنگ همسن و سال خودت ، از تعاریفش از بزرگ شدنش قشنگ  امکانات و رفاه میباره نمیگن معذرت میخوایم ما مدرک داشتیم ولی سواد نداشتیم بچه هامون رو آوردیم جایی که سگ رو بزنی نمی زاد . نمیدونم چرا تو حالت اول ما هی باید تپش قلب داشته باشیم  ولی تو حالت دوم اینا هیچ شرمی تو نگاهشون نیست . نکنه راست راستکی ما اپلای کرده بودیم بیایم تو  زندگی  گوهیتون شاهد گیس و گیس کشی تون باشیم؟ 

یکی از مزخرف ترین تصاویری که تا ابد تو ذهنم ثبته ، صورت گریون بابامه که شب رو تو ماشینش می موند و خونه نمیومد و از چشای خیسش برا من عکس  فرستاد . که چه گوهی بخورم؟ برم غلطایی که کردی رو گردن بگیرم؟


دلم تنگ  شده . برای حس تپش قلب یک آدم ، برای گرمای دست دیگری . خیلی وقته که انسانی رو لمس نکردم . دلم برای آغوش آدمای  غیر محبوبی  تنگ شده که  دل کسی  ساااالهاااست  اینجا یادشون نکرده. برای  تو  که نگین کوچکی بودی ، چی شد ‌که یهو غیر قابل بخشش شدی .



نمیدونم  این زن چه سحر و جادویی  داره که هر وقت دو کلام اجازه میدم باهام حرف بزنه ، با همون دو کلام کاری میکنه دیگه حرف نزنم . یعنی دو کلمه به مدت دو روز با مهری ارتباط برقرار میکنم  به مدت سه چهار ماه  با هیچکس حرف نمیزنم . 



دلم میخواد  از خودم بپرسم 

+ الان حالت از چی بده ؟ 

++ و  یک  جواب داشته باشم .

+چی حالتو خوب  میکنه ؟

++ و یک  جواب داشته باشم . 


پ.ن: موقتا مینیمالیستی ، نظم در محیط و در مغزم و در نتیجه افزایش بهره وری  حال منو خوب میکنه .


یک دقیقه  طولانی  تر...


 دیشب  یک دقیقه بیشتر ا ز باقی شبهای سال با هم  قهر بودن :|