من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی



خیلی دلگیر  و  خسته ام  . خسته ام  . حتی برای  دلگیر  بودن  خسته ام . 






فقط  خدای  مومنان ( و نه  خدای ما )میدونه از  دیروز تا حالا چند برگ  پست چرکنویس کردم . دهانم باز نمیشه و  دلم میخواد به احترام خودم سکوت کنم  اما من اینجا  رو ساختم  چون  یک جایی داشته باشم تا حرف  بزنم  .



فکم رو قفل  کردم مبادا  حرفی از دهنم  بیرون بیاد و   زل زدم  به سقف . خودمو وقایع و آدما  رو  تماشا میکنم  . چقدر شبیه ایستگاه اتوبوسی ام که  هر کس  میاد میشینه  و  اتوبوسش که  اومد  سوار میشه و میره    . 




کنترلم  افتاده  دست یکی  دیگه  و متوجه وقایع اطرافم نیستم