من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

دست به کار شوید!



پدرم  امروز ظهر رفتن سفر به سلامتی........

نشستم با ذوق لاک زدم دستامو..........

میبینم کولر باد گرم میده چک کردم دیدم آب قطعه.......رفتم شیر برگشت رو از جای کنتور بستم و شیر تانکر رو از توی حیاط باز کردم.........

آب اومد اما همچنان کولر باد خنک نمیداد .....تانکر ما پمپ نداره........!

هوا واقعا گرم بود و نمیتونستم طاقت بیارم تا شب لوسین بیاد و توی کولر آب بریزه.........هرچی مهری گفت تو نرو  ٬ طاقت ندارم بعد از کمردرد بلنگی و......چون باید آب از پایین با دبه ببری و بریزی.......

من اما طاقت نیاوردم .فکر کردم تا کی برای کارهای به این سادگی محتاج مردهای بی خیال خونه باشیم؟

به جای دبه پارچ آب رو برداشتم و رفتم بالا پشت بوم...بعد فکر کردم چطوری باید توی کولر آب بریزم آیا باید درش رو باز کنم یا همینطوری روی پوشالها آب بریزم؟ یک پارچ آب رو ریختم و اومدم پایین زنگ زدم به پدرم و پرسیدم.........گفت شما این کار رو نکن طاقت بیارید لوسین بیاد........گفت اگه بخوای خودت انجام بدی باید شلنگ رو از سر شیر تانک باز کنی و شلنگ رو هم مهار کنی و دبه را نصفه نصفه آب کنی بریزی روی پوشالها....

من با پارچ رفتم بالای پشت بوم.........بعد گفتم خوب این شلنگ رو باز کنم که شیر تانک اگه باز باشه هم کلی آب با فشار میره  هم من زهره ترک میشم و خیس آب و از هولم ممکنه کار خراب بشه.تعجب نکنید! تا حالا از این کارها نکردم خوب! باید اون حلقه سر شلنگ که به شیر تانک وصله(اسمش چیه؟) با پیچ گوشتی باز میکردم اما دست که به شیر زدم تا ببندمش متوجه نشدم از کدوم سمت باید بچرخونم؟چون نصفه نیمه باز بود........اصلا هم آبی ازش نمیچکید که بفهمم از کدوم سمت بسته میشه؟ خلاصه چند بار امتحان کردم و بازم نتیجه نداد حوصله هم نداشتم چندبار از اون پله ها بالا پایین برم تا ببینم آب از شیرهای خونه میاد یانه تا بلکه متوجه بشم شیر تانکر الان بازه یا نه؟

داشتم پشیمون میشدم بیام پایین که فکر کردم :به جهنم! آبه دیگه میریزه روم تا وقته شیر رو میبندم!

خلاصه اون حلقه هه رو باز کردم و  یه کم که شلنگ رو کشیدم بیرون متوجه شدم شیر بازه.........شلنگ روهمون جا وسط راه نگه داشتم تا شیر رو با دست دیگه ببندم اما چشمتو روز بد نبینه که از اونجایی که همه کارهای مردونه خونه ما از روی  از سر باز کنی هست٬ سر شیر٬ هرز رفته! شیربسته نمیشه!هر چی میپیچم وسط راه گیر میکنه و به جای اینکه اهرم شیر بپیچه٬ اون دسته الکی سرش میپیچه تا جایی که افتاد! منم گفتم چه کار کنم ؟ولش کن بذار حالا که باز کردم پارچ رو آب کنم ......

شلنگ رو برداشتم و کلی آب ریخت روی زمین و من پارچ رو آب کردم و همونطور که شیر باز بود و بسته نمیشد شلنگ رو دوباره گذاشتم سرش و لیچ آب شدم و شلنگ رو محکم کردم.

پارچ آب رو ریختم روی پوشالها وتمام این عملیات رو چندبار با ناخن های لاک زده  مجددا انجام دادم ........آخر کا رقیافه ام دیدنی بود......لیچچچ آب و لاک های روی ناخن هام کنده شده و به شیر و حلقه سر شلنگ چسبیده!

حالا توی این هیری ویری آقای همسایه از سر کار برگشته و برای اینکه من رو نبینه بالای پشت بوم  باید قایم بشم! البته مشکلی نداشت ببینه منتهی دوست نداشتم فکرکنه مرد ندارن و ........

درنهایت با همه اینها بهتر از این بود که صبر کنم تا جناب برادر بیاد و با دبدبه و کبکبه و خواهش تمنا و فیس و افاده  برا ی ما  کولر رو آب کنه!

خوب شد که حداقل یاد گرفتم چی کار باید بکنم.......


به این نتیجه رسیدم که بعضی کارهای مردونه خونه رو باید خانم ها یادبگیرن و  از پس خودشون بربیان.........الان خیلی کارها که تیمسار میگه صبر کن من انجام بدم یا لوسین بیاد٬٬گوش نمیدم و سعی میکنم خودم انجام بدم......

مثلا زمستون ها خودم میرم  توی حیاط و یخ و برف رو از روی د ی ش  ها پاک میکنم اگر نه به مردها باشه تا فردا صبحش تلویزیون نداریم!


بعضی مردها میخوان ما بی عرضه و خنگ باشیم.......

یادمون دادن که باید توی ماشین بشینیم و مامور پمپ برامون بنزین بزنه !

واسه همینه که مادر من  وقتی ماشینی به ماشینش میزنه و طرف مقصر هم هست ٬ میشینه توی ماشینش تا طرف اگه دلش خواست  بیاد ماشین ما رو نگاه کنه و ببینه چه کارش شده!

یا من باید هر دفعه موقع فرمون دادن به مادرم کلی بالا پایین بپرم که بابا اون شیشه وامونده رو بکش پایین ٬ صدای منو بشنوی که م مجبور نباشم  جلوی مردم پانتومیم بازی کنم!


ینی وقتی در توانمون هست چرا  نباید لااقل تا حدودی  بلد باشیم؟


به خانم های دیگه هم توصیه میکنم........البته کارهایی که در توانمون باشه.........


پس خودتون دست به کار شوید!




پ.ن : الان کمرم درد میکنه