من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

خوشبختی




بعضی وقتا  آرزوی  زندگی ای شبیه زندگی برفی رو دارم اما گاهی هم فکر میکنم  آیا اونطوری قدر آسایشم رو میدونستم؟  قدر زندگی که دارم رو میدونستم؟

شاید واقعا بهتره سختی بکشیم تا زیباتر بشیم ..........اما البته اگه دووم بیاریم........

بعضیا میگن از ترحم بدمون میاد منم خوشم نمیاد اما وقتی مردم مشکلاتت رو بدونن خواه ناخواه بت ترحم میکنن مثلا برفی تا حدودی از مشکلات من خبر داره طی جریانی مجبور شدم بعد کلی دروغ گفتن بش بگم.اون الان حتما به من ترحم میکنه درسته من ناراحت میشم پیش خودم میگم کاش هیچی از من نمیدونست اما اگه شرایط زندگی من باعث بشه قدر زندگی خودش رو بدونه ٬ احساس خوشبختی کنه و.........من راضیم! واقعا راضیم!


الان شاید ترجیح میدم با تمام مشکلات همین زندگی خودمو داشته باشم البته گاهی هم نفس کم میارم یه وقتایی مثل الان با خودم میگم مرگ هم یک نعمته اگه قرار بود تا ابد توی این دنیا زندگی میکردیم چقدر کسل کننده بود........البته شاید اگه یه زندگی تموم عیار دنیایی داشتم هیچوقت به مرگ به چشم نعمت نگاه نمیکردم.اگه بیشتر  غرق در خوشی دنیا بودم خیلی بیشتر از حالا از مرگ میترسیدم........


من نا امید نیستم دنبال خوشبختی هستم خوشبختی ینی  اینکه یه حس خوب به زندگی داشته باشم.............

بعضی وقتا  از بهترین اتفاقاتی که از نظر دیگران شاید توی آینده بیوفته میترسم.....

مثلا من هیچ وقت رویای لباس عروس پوشیدن رو ندارم شاید قبلا داشتم الان ندارم الان فقط دلم میخواد یه آدم خوب سر راهم قرار بگیره یکی که دلش به دل من نزدیک باشه .....منو بفهمهخوش اخلاق باشه به اطرافیانش آرامش بده نه اضطراب .......پشتم باشه  اون وقت منم پشتش باشم......با دنیا نجنگیم فقط با هم زندگی کنیم .........با هم پیشرفت کنیم به هم کمک کنیم........واقعا با دنیا نجنگیم.........دغدغه ننه بابای من و ننه بابای تو رو نداشته باشیم......منوهمینطور که هستم بپذیره.....

نه حوصله عروسی گرفتن دارم نه خرید عروسی........من فقط دنبال یه شرایط استیبل هستم حس آرامش و امنیت........دور از همه چی........

نمیگم یه ادمی هستم که پول برام مهم نیست چون دروغه اما پول زیاد برام مهم نیس همینقدر که آسایش و آرامش باشه ..........


ولی اینا حرفه منه .........بزرگترا میگن : هرچی بیشتر خرجت کنن اجر وقربت بیشتره!

از این قانونا بدم میاد بعدم ازشون میترسم.میترسم که اگه من خرج نکنم اجر وقرب نداشته باشم بیشتر مردا اینطورین به زن به چشم یه کالا نگاه میکنن که هرچی گرونتر و لوکس تر باشه کلاسش براشون بیشتر و بیشتر میتونن پزشو بدن!


ینی مثلا من اصلا حال عروسی گرفتن و......رو ندارم اونم به این شکل که الان باب شده.........

ولی شرایط طوری شده که اگه من بگم نمیخوام عروسی بگیرم از مادر خودم گرفته تا مادر آرشمون تا  حتی خود آرش به احتمال زیاد مخالفت میکنن!


یه  آدم اینطوری که من دنبالشم یک در هزار از توی ازدواج های سنتی در نمیاد..........به نظرم باید آدم خودش با طرف آشنا بشه خودش بشناستش.......


این جور موقع هاست که میگم منم باس خودم آرشو پیدا کنم  چون اون مردک تنبل انگاری سرجاش نشسته تا مامان جونش منو پیدا کنه.......


ببین منو!  یک درصد فکر کن که منم منتظر تو بشینم تا هر وقت مامانت منو پیدا کنه! عمرا ! این همه خواستگار دارم مگه عقلم پاره سنگ برداشته منتظر تو یه لا قبا بشینم!

وااالااا..............