من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

عزدباج خَر عست



نمیتونم بگم از ازدواج نکردنم پشیمونم.

الان دخترایی تو فامیل ما هستن از من بزرگترن ۳۰ ساله ان اما هنوز ازدواج نکردن.ینی خدارو شکر هنوز از من بزرگتر هست.

خلاصه اینکه داشتم میگفتم پشیمون نیستم هرچند تنهایی سخت شده و الان دوستی با همجنس خودت هم سخت شده همه درگیر دوست پسراشونن اصولا دخترا همچین موجوداتی هستن کشته مرده مردن! رفیق باز نیستن .مردا تو رفاقت بهترن.دخترا به رفقاشونم حسادت میکنن.

خلاصه اینکه داشتم میگفتم پشیمون نیستم چون تجربه کسب کردم از زندگی پدرمادرم و نسبت به خیلی چیزا بی تفاوت شدم البته خداکنه عمل کردنش هم راحت باشه.

خلاصه اینکه داشتم میگفتم پشیمون نیستم هنوز ازدواج نکردم هرچند تجربه هایی که از ازدواج سنتی مامان بابام کسب کردم و تنهایی باعث شد خیلی وقت پیش از مواضع مذهبی مامانم درمورد دوستی دختر وپسر کوتاه بیام و حتی جرات کردم بهش بگم! بش گفتم با چیزایی که میبینم از زندگی شما واطرافیان اصلا دیگه آشنایی دختر وپسر رو به قصد ازدواج بد نمیدونم .مهری خندید و پرسید خبریه؟؟؟کلا مامان من با جوونا کنار میاد...

آخه آدم از عقلش کمک میگیره مگه من عینهو مامانم فکر میکنم که یکی مامانش منو بپسنده و خودشم دنبال پسند مامانش باشه؟مگه میشه ؟آخه مگه مثلا با ۱۰ جلسه ۲۰ جلسه حتی دیدن یه پسر تو خونه بابات! یا حتی تو کافی شاپ و  خیابون میشه یکیو شناخت؟

هرچند اصولا یه زندگی رو نمیشه تضمین کرد.مگه همین تیمسار خودمون از این رو به اون رو نشده؟

اومدیم و با یارو دوست شدی  و تموم ریسکشم به جون خریدی از کجا که عوض نشه؟

اینه که اصولا یه زندگی رو نمیشه حتی با درصدی تضمین کرد!

اینه که اصولا  ازدوج غلط زیادیه!


خلاصه اینکه داشتم میگفتم پشیمون نیستم

..........بازم بگم؟