من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

وراجی دم صب




اول نبشت:

شب ساعت ۱ خوابیدم  و یه ۳ ربعی  هم هس که بیدارم . این درد منو سحر خیز  کرد مگه بده؟

احساس میکنم چون پای  لپ تاپ میشینم و پاهام خمه تاندون پام سفت شده  و برا همونه که درد میکنه.

به همین دلیل  یه حسی هم بهم میگه یه حذف موقت ( دقت کنید! موقت! )  بکن. 



*قبلا ها کتاب ابوذر رو خونده بودم اما نصفه نیمه. الانم دارم میخونمش بازم فکر کنم نصفه نیمه.  جالبه که  یه نت کنار صفحه ش دیدم ٬ دستخط خودم بود ٬ سوال بود. همین الانم وقتی میخوندم  دقیقا همون سوال برام پیش اومد. کلا چون مدتهاست مطالعه رو کنار گذاشتم چه برسه به مطالعه تاریخی ٬ خیلی سوال از چونی آن عصر ! برام پیش میاد.

مگه تو کعبه بت نبوده ؟ همه می رفتن اونجا طواف ٬ پیغمبر  میرفته طواف چی اخه؟ حالا میدونم کعبه رو از اصل ابراهیم بنا کرده اما حالا چی شد که کعبه ای که حضرت ابراهیم ساخت باز پر شد از بت؟

بعد یه جا مردم دارن میگن فلانی از بتها کافر شده و رفته نصرانی شده. پس بالاخر ه اینا خدای واحدو میشناختن دیگه!


کتاب ابوذری که ما تو خونه داریم  ٬ قدیمی و با ورقای کاهی نازک در حال پوسیدن قشنگ حس ابوذر و اون بیابون به آن دست میده.



بعدا نبشت: من چند وقت بود خودمو میکشتم که چرا این ویرگول این شکلی شده ( ٬) الان پیداش کردم کجاست ! ( ،)