من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

زهر آخر شبمم بریزم




من خیلی دلم میخواد آدم بشم

از این خونه بزنم بیرون

انرژی مثبت بشم و فیلان.....

اما نمیدونم چرا نشده تا  حالا؟ شاید دارم الکی خودمو اذیت میکنم شاید واقعا آدم نیستم خب!

دلم میخواس پسر بودم. همیشه خدا منه لعنتی دلم میخواس پسر بودم. نمیدونین چه طبیعتی در دسترس من هست و من از دستش میدم و فقط از پنجره نگاهش میکنم.

باس میزدم بیرون. باس حداقل اون بیرون تنهاییمو سپری میکردم. این تبعیدو .......

مث چی کار میکردم و فارغ که شدم با یه تراک  داغون میزدم به جاده که میره سمت بالا ، میزدم کنار و با یه پتو  دورم ، تو سرمای سگی  زمستونای اینجا ، زل میزدم به عمق دره و احتمالا بازم به بدبختیام  و عوضی بودن دنیا و مردمش فکر میکردم.

اینم از این.

ورژن جدیدی از بدبختی بود انگار نه اینکه حالت خوب بشه.

ولی خب به بعضیا که احتمالا منم جزوشونم نباس خرده گرفت که خاک تو سر سیاه بینتون........ما دست خودمون نیس دنیا رو اینجوری میبینیم .شما آدم خوبا و انرژی مثبتام کارکردتون قابل تحمل کردن دنیا ٬ با وجود ما و آدم بداس.








من خوبم.

باورتون میشه؟