من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی




چقد  با  دل  آدم بازی  می شه.........




ابهام




خونواده من  در این لحظه شادن 

خیلی خوشحال مهری و لوسین و تیمسار رفتن در دامان طبیعت 


من اما  توی خونه موندم که  از سکوت و آرامش خونه استفاده لازم رو ببرم


من نمیدونم....

چرا من گرفتارم








والله  گردن درد با دندون درد برابری میکنه!   









چقدددددر    تهوع آور !



سلام




دیشب رسیدیم 

ما که رفتیم سفر لوسین اومده بود خونه......،،ریش و سیبیلش بلند شده بود و نزده بود! تا حالا انقد ریشو ندیده بودمش  تغییر کرده بود . ما که اومدیم خواب بود مثلا !  من از صورتش عکس گرفتم  نازش کردم بوسش کردم ... هنوز بچه س  انگار ...... احتیاج داره به نوازش ، وقتایی که بعد مدتها میاد خونه مقاومت نمیکنه در برابر محبت.


شبهایی که  تو سفر  رو زمین خوابیدم و بالش معمولی ، راحت تر از دیشب تو جای خودم  خوابیدم! الان واقعا گردنم و دستم درد میکنه و گرفته

صبحی لوسین بیدار شده بود اومد  تو تخت من ، گفت برو  اونطرف تر  و کنار من خوابید 



چسبید 

چون لوسین خیلی قده