من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

هوامو .....



احساس خطر میکنم . توی شرایطی روحی ای هستم که امکان اشتباه کردنم  ،‌ امکان گول خوردنم زیاده.





من یه جادوگر پیرم



یک  حرکتی جدیدا  باب  شده  در خصوص مجالس عروسی که ازتون میخوان اگر براتون مقدور نیس تشریف ببرید تا فلان  تاریخ خبر بدید.

می خواستم خبر بدم من از گیفت های عروسی متنفرم و نمیخوام !‌یکی کمتر به نفع جیبتون نیس؟





تنویر افکار خودم




خونه  خیلی ساکته .   گوشام داره سوت میزنه . کاش حداقل واقعن نبودن. نمیدونم چرا دارن با هم زندگی میکنن هنوزم . چرا  داریم با هم زندگی میکنیم هنوزم ؟  چرا  باید  بشینیم سر یه  سفره ؟  چرا  با  وجودیکه یک کلام حرف نمیزنه توقع داره  سفره  سر جاش باشه ؟ من  چرا اینجام ؟  این  انصافه که اینا هر کدومشون یه ماشین زیر پاشونه و  تا  تحمل خونه براشون سخت میشه میزنن بیرون اما من  باید بمونم  و تحمل کنم ؟ چرا من نمیذارم برم ؟  پول !  جوابش پوله  ، کاره ، که  اگه داشتم میرفتم .





من دقیقا به کی بدهکارم؟




روز  جمعه ای از خواب بیدار شدم  رفتم بیرون  چشمام باز نمیشد دیدم تیمسار رو کاناپه نشسته کتاب میخونه . یه نگاه انداختم تو اتاق خوابشون مهری نبود در حالیکه یک چشمم بسته بود یکی باز رو به تیمسار گفتم : سلام .... اون یکیتون  کو ؟

خندید . گفت ماشین که دست زن بدی همین میشه دیگه معلوم نیس کجا رفته .

حوصله نداشتم ارشادش کنم هیچی نگفتم رفتم پی کارم .

مهری  که با من  قهر  بوده پیغام داده : جینی جان میخوام کرفس  بپزم گوشتا که پخت زیرشو خاموش کن.


حالا برگشته خونه .هیچ کدوم نمیدونستیم کجا رفته .با خودم گفتم وقتی خودم میزنم بیرون و حالم خوش نیس وقتی میبینم هیچکس نگرانم نشده و ازم نپرسیده  کجا بودم ،  شاید  احساس ازادی کنم اما  ته دلم میگیره. فکر میکنم همه میخوان بم بگن برامون مهم نیستی. بنابراین پرسیدم ! پرسیدم کجا رفته بودین مامان؟

 "  رفته  بودم راه  رفتن  "  !!!!







قصاص




در مورد اجرای حکم قصاص نیز بین زن و مرد تفاوت وجود دارد. بدین معنی که اگر زنی عمدا مردی را به قتل برساند قصاص می شود ولی اگر مردی زنی را عمدا به قتل برساند در صورتی مرد قصاص می شود که خانواده زن معادل نصف دیه مرد را به او بپردازد. (مواد207،209 و 258 قانون مجازات اسلامی).




+ و از این دست فراوان هست......



بعدا نبشت :

چه اهمیتی داره وقتی به این چرت و پرتا اعتقاد ندارم ؟







پول کثیف




یه  حقیقت تلخ اینه که پول خیلی مشکلا  رو حل میکنه  خیلی فرصت ها  ایجاد می کنه و نبود پول پدر دراره.  اینو وقتی فهمیدم که امروز کلی کتاب خوب دیدم و کلی نتونستم بخرم!




خودخواهی



دلم میخواد به خاطر پدر مادرم برم  مشاوره .پریشب پسربزرگه و خونواده اش رفتن.خوب یا بد . تا  اونا بودن  این زن و شوهر با هم خوب بودن . در واقع تیمسار سعی میکرد خوب باشه و مهری هم به رو خودش نمیاورد. به محض اینکه این بندگان خدا رو بردن فرودگاه و برگشتن از این رو به اون رو شدن ! بابام یک کلمه هم حرف نمیزد حتی با من! ینی ازش سوال میپرسیدم یا جواب نمیداد یا با سر جواب میداد. دو شب هم هست که رو زمین میخوابه تو حال. دیشب که اومدم خونه ازم پرسید : مامانت دیشب بهت میگفت زیاد جواب میدی ،‌  واسه چی بود ؟

یک کم فکر کردم  علت غشقرق (؟) دیشب مهری خانوم چی بود؟ یادم اومد! گفتم : داشتم برای خودم و شما  برانی درست میکردم مامان  گفت  فلفل هم  بریز،‌ من گفتم ما فلفل نمیخوایم .

با لحن خیلی معمولی ها ! شاید حتی با خنده ........ولی مامانم ناراحت شد  روز بعدش پیش از اون که تو خیابون سرم داد بیداد راه بندازه   و آبروریزی کنه گفت  دیشب که  بهت توپیدم و  گفتم تو اتاقم نیا  ،‌ اعصابم خورد بود از دست بابات و کاراش. 

ولی وقتی بابام ازم پرسید چرا مامانت بهت گفت زیاد جواب میدی و منم براش توضیح دادم ،‌ باورش نشد و گفت: حتما چیز دیگه ای هم بوده و  ولش کن نمیخواد بیشتر توضیح بدی چون من سوالم جدی نیس.

بعد امروز که  بابام اومد خونه و دید مهری نیست  و تا شبم نمیاد گفت: وقتی میام خونه میبینم مامان نیست چقدر خوشحال میشم !

یک کلمه حق ندارم توضیح بدم که مامان و کاراش و ناراحتی های بی موردش که الکی سر من خالی میکنه چقدر رو  اعصابمه اما باید این چیزا رو بشنوم !  تا جایی که یادمه این محترمانه ترین رفتار پدرم بوده وقتی که من میخوام از خودم دفاع کنم و گرنه باقی موارد با " ساکت شو "  و " خفه شو "  کارشو پیش میبره .

بعد همین ایشون  هر موقع میخوام حرف بزنم  و از خودم دفاع کنم نمیذاره  و میگه : تو این خونه هر کس میخواد فقط خودش حرف بزنه !

شدم توپ تو زمین جنگشون بدهکارم هستم بهشون!


الان به تیمسار میگفتم  یادتونه لی لی  تا از خواب بیدار  میشد و میاوردنش تو اتاق سریع میخندید برامون؟

میگه :آره  دوست داشتی  توهم اینطوری بودی؟

گفتم  ببخشید من که از خواب بیدار میشم باید همش  از خودم  بپرسم  حالا از اونوقت که خواب بودم چی شده و الان وضعیت چطوره و کی تحویلمون میگیره  کی باز تو موده ؟


-الهی  بمیرم 

+ خدا نکنه



همین ؟ الهی بمیرم ؟ حداقل تلاش  کن خودتو درست کن !



پ.ن :

پسربزرگه میگفت من همیشه احساسم اینه که  جین  ازدواج میکنه و از ایران  میره .

من خودمم همیشه احساسم اینه  که یه روز خیلی دور میشم .






من می میرم حالا ؟




دیشب خواب دیدم یه نفر افتاد دنبالم و مزاحم شد و منم تمااام اشتباهات احمقانه تو  فیلمهارو مرتکب شدم ؛ فرار کردم توی یک ساختمون متروکه  که فقط ۲ طبقه بود و با آسانسور رفتم طبقه دوم  بعد که رسیدم طبقه دوم دیدم رو دیوارا  آثار خون سوخته هست و فهمیدم ساختمون تو اتیش سوزی سوخته. بعد از روی میز ناهارخوری یه چاقو برداشتم و پشت آسانسور واستادم تا پسره  رسید طبقه دوم و تو صورت من نیشخند کثیفی زد من بهش چاقو زدم . حسم این بود که کشتمش. بعد سوار آسانسور شدم و توی آسانسور برای خودم رقصیدم  اومدم پایین پلیس اومده بود . من بی اعتنا با چاقوی توی دستم رد  شدم  و سوار ماشین بابام شدم.


الانم حواسم نبود دستم خورد به انجیل و  کتاب افتاد تو سطل آشغال اتاق ! 





چه چرتا !

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

فرمول حرص خوردن



راستش اینکه آدم تا چه حد آدم خوبی باشه رابطه مستقیمی داره با اینکه طرفات کیان ؟

مثلا اینکه تو با یه عده آدم  زندگی کنی که اصرار دارن از عقلشون استفاده نکنن  ، اصرار دارن در مواجه با مردم از خودمتشکر  و بی ادب باشن ، اصرار دارن  حرف حرف خودشون باشه ،‌ اصرار  دارن بهداشت رو رعایت نکنن ،‌ اصرار دارن  آداب معاشرت  رو زیر پا بزارن  و  .......  تو  میتونی اذیت نشی؟ باید  بال بال  بزنی تا خودتو از این آدما جدا کنی!

در راه شناخت خودم



به این خاطر که خودم هنوز نتونستم کوچکترین شناختی از خودم پیدا کنم بنابراین از اینکه کسی بخواد در من کنکاش کنه و منو قضاوت کنه (نه به معنای منفی)  به شدت هراسون  ومضطرب میشم .




عروس ،خواهرشوهر،‌ مادرشوهر و دیگران

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.