من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

نقطه! فقط نقطه .





ناهار  را  به  تنهایی صرف کردم . مثل هر روز البته. خب تنهایی اش  موقرتر  از هر روز بود . بدون  قهر با کسی یا چیزی. به هر حال تمامش کردم ، پیاله ی  ترشی ام را برعکس روی بشقابم گذاشتم. بساط  مختصری  بود . فکر کردم  کاش همه چیز اینطور تمام میشد، به سادگی!

 نقطه گذاشتن حس خوبی دارد چه سر خط بروی  چه نروی!