من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی




دیشب  پریشب که از مراسم  برمیگشتیم، تو ماشین داشتم  به مامان می گفتم که  همش فکر میکنم اگر من بیوفتم  بمیرم هیچکس نیست یه استکان چای دست مردم بده هیشکی  نیست تو مراسمم  کسی رو نداریم.  گفت این حرفات عوض دل داری دادنته  به من تو این وضعیت؟ 

حالا امشب یک دقیقه هندزفری گذاشتم تو گوشم صدا زده نشنیدم ،  گفت الهی این موبایل و تبلت ازتون بمونه ، بعد ولم نمی کرد همش توضیح میداد منظورش چیه‌ . آخرشم گفت منظورم اینه که شماها بمیرید و این موبایلا بمونن!