من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی




من خیلی به مردن و خودکشی فکر میکنم. من افسرده ام حق ندارم  کسیو دوست داشته باشم  حق ندارم به کسی نزدیک بشم.حق ندارم با زندگی کسی بازی کنم.



رفتم پای شیر آشپزخونه تا لیوانمو اب کنم و قرصامو بخورم. یک آن به خودم اومدم و از خودم ترسیدم. زل زده بودم به دیوار رو به روم و به این فکر میکردم قرصای زیادی تو خونه داریم. خییییلی زیاد قرص داریم. ولی از قرص خوشم نمیاد.