من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی





چند روز پیش  اومد ، این بار اصلا خوش تیپ نبود ، چاق شده بود ،پیر شده بود ، تو کتش داشت منفجر میشد. از پشت نگاهش کردم شبیه کارمندای خسته لخ لخ میکرد.  قبلا هم همینطور راه میرفت اما قبلا خوش تیپ تر بود. حداقل یکی دو تومن برای خونه ش کاسه بشقاب خرید ، احتمالا شاید حق السکوت تنها آمدن به شهر پدری بود.