من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی




دارم فکر میکنم ینی شب یلدامون چطور می گذره؟  و مثل یه بچه هفت ساله حسرت میخورم که کاش یه خانواده معمولی بودیم که یه شب یلدای معمولی رو میگذروندیم ، یه کم خوش و بش و شب نشینی... ولی افسوس  می دونم ما با هم قهر خواهیم بود افسرده خواهیم بود ناامید خواهیم بود مادرم تنهایی برنامه های تلویزیون رو بالا پایین میکنه و بعد خیلی غمگین سر شب میره میخوابه. همش تو ذهنم بود امسال یلدا این کارو میکنم اون کارو میکنم...

دوست داشتن زندگی اینطوری سخته.