من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی





احساس می کنم در حصر خانگی هستم . با مامان و بابا برو ، با مامان و بابا بیا . به هر حال از همه ی زندگی بیزارم  ، از خونه  از زندگیم  و ای کاش زودتر از این  کابوس بیدار میشدم . از  نقاب هایی که می زنم خسته ام . نقاب دلتنگی برای یکی ، دلسوزی برای یکی  دیگه ، دلم می خواد  به همه ی آشنایی های عالم پایان  بدم  و برم یک گوشه  خاموش بشم . برای  همیشه .