من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی


تمام این مدت مثل این می مونه  که تو کمایی چیزی بودم  . خوابی چیزی  .و  چشمام بازه . و یادم میاد !  یهو تمام  چیزایی که شنیدم داره  یادم  میاد. همه انتظاری که کشیدم  برای یه چیکه توجه از آدمایی که دوسشون داشتم یهو تبدیل شده به یه دمل چرکی .  کینه روی کینه گذاشتم و قلبم سیاه شده . از سیاهی  قلبم دردم گرفته ،  دارم می میرم .حسی دارم  انگار تو قلبم عین راکتور اراک  بتن ریختن.  یک نفر آدم نیست که بتونم  بگم دوسش دارم  در این لحظه. اونقدر تلخم که تلخیم گلوی خودمو میزنه و  آره همینقدر گَندَم و هر کس آزاده  هرقضاوتی درباره ام بکنه.