حالم خوب نیست . نه روحی و نه جسمی .احساس میکنم به زودی یه کاری دستم میده . تو این شرایط که همه گیر مریضی باباییم. قفسه سینه ام درد میکنه ، شقیقه هام چند وقتیه تیر میکشه. کتفم تیر میکشه میدونم که همش از استرسه . دیشب تا اذان صبح بیدار موندم و بعد موقع خواب در عرض ده دقیقه سه بار بدنم پرید . تا صبح چندین بار با هر صدایی از خواب پریدم . صبحم با صدای بحث و داد بیداد مامان بابام بیدار شدم و حالش خوب نبود . حال هیچکس خوب نیست