خونه پرده نداره . من هم اصلا پرده دو ست ندارم . خوشم میاد از سایه هایی که شبا میوفته روی دیوارا . سایه شاخ و برگ درختا و لوستر روی دیوارها حالت مخوفی پیدا میکنه. من قدم میزنم و قدم میزنم و با پاپوش هام لخ لخ میکنم و فکر میکنم به خیلی چیزا . به بارفیکس، چهارپایه، طناب . و فکر میکنم خوبه که این چیزا رو تو کله م نگه میدارم.