من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی

عشق سالهای کرونای سگ پدر

کنار نرده ها  تو مه و بارون واستادم با نسکافه ی طبق معمول یخ زده ، زل زدم شاید تو این بیابون چیزی واسه زل زدن پیدا کنم .  همه همسایه ها هر شب انگار مردن ، چراغ همه خونه ها همیشه خاموشه، یه صدای موزیکی در نمیاد از این خونه ها. قبلا زن همسایه که معرف حضورتونه جمعه ها لااقل یه ممد نبودی ای  دعای عهدی چیزی میذاشت  می فهمیدیم زنده ن .تنها قشنگی این بعد از ظهر ساکت تاریک بارونی سگی عکسهای ازدواج حسین ازدواجی بود .حسین ازدواجی ازدواج کرد .  

 خداوند اهریمنان  نگه دارشون.


پ.ن:  حتما میدونین که  در این دنیا  نیروی شر قوی تره  ، منم دوستم رو  به اون میسپرم .