من جین هستم

دیوانگی

من جین هستم

دیوانگی


شب با  کلونازپام  خوابیدم  . صبح تا دیروقت در رختخواب ماندم  وقتی همه در میانه روز  به خواب رفتن  با  چای  به بالای  بام  رفتم  و آهنگ  خارجی  بمرانی  را گوش  دادم  و با خودم  زمزمه کردم  تو بذار اگه وامت  جور  شد برو ، کاسه صبرت که لبریز شد برو

وقتی  برگشتم پایین  اون  زن  و مرد بیدار  شده  و  به  اجتماع  و زیست در اشپزخانه مشغول بودن . بی حرفی از کنارشون گذشتم  و به تاریکی  برگشتم .  کمی بعد که مهری  به سراغم  امد  فکرش  را هم نمیکرد  که در تاریکی  راستی راستی  به تاریکی  زل  زده باشم . فکر میکرد لااقل  نور سفید  گوشی   را  میبینه. بله  . جای بچه ی شما کنج اتاق  امنه  حتی  اگه مرده  باشه .  فرزند  افسرده خطری  نداره  کافیه پسر نیاره خونه  و مشروب  نخوره .