مغزم تمام دیشب مشغول وراجی بوده و بلا انقطاع مزخرفات بافته و صبح که بیدار شدم انگار کوه کندم . تو حیاط نشستم و زهرمار صبحگاهی می نوشم و کله ی صبح به این فکر میکنم که فلانی را نمیخوام سر خاکم ببینم . این نرمال نیست. آدم باید لااقل وقتی مرد دیگران را ببخشد.