چندوقته که حس میکنم رنگ هیچ رژ لبی به اندازه رنگ لبای خودم با یه ویتامین آ ، یا کمی اکلیل خوب نیس
یا هیچ مدل ابرویی(چقدر زیاد!!) به اندازه ابروهام به همین شکل که گذاشتم پر شده خوب نیس
به همین ترتیب قاعدتا اتاقم به همین شکل به هم ریخته که هس شیکتره
و آن مرد تنها یک مرد عوضی بیمار بود و اما جین ! او احمق ، بی شعور و بی دست و پا بود .......
تو خونه ما همه در خفا میرن سراغ قابلمه روی گاز و با قاشق کاملا شخصیشون ..........بله !
اما ازونجایی که این کارو پنهانی انجام میدن ، در حدی فرض میکنن که انجام ندادن که حتی منتظرن مچ دیگران رو حین انجام این کار بگیرن و بهش تذکر بدن!!!
حتی خودشونم باورشون شده که هرگز همچین کاری نکردن.چرا ? چون فکر میکنن کسی نمیدونه...
حالا حکایت بعضی از دوستانه که چون زن و بچه نمیدونن اینا چی کار کردن ، خودشونم باورشون شده که حسابشون پاک پاکه!!
در این حد آدم توهم بزنه!
قبلنا نظرم فرق داشت ولی الان تضمین نمیکنم مهری و تیمسارو نبرم خانه سالمندان!
ازون پیرمرد پیرزنای بداخلاق میشن مخصوصا مهری!
دیشب که دوباره با یک جانی سربه دنبال هم گذاشته بودیم با چاقو و قیچی ، فهمیدم چند وقت بوده که خواب بد ندیده بودم!
مامانم صبح بلند شده که برای نماز تیمم کنه انگار جا قحط بوده رفته از کنار گلدون تیمم کنه برگ گلدون تیز بوده رفته تو چشمش:(((
بعدا نبشت:
چشمشون چیزی نشده بود خداروشکر:)
وقتی بخوای حرف بزنی اما نخوای بگی ، یکی از پستای چرکنویس شده ت رو پست میکنی...