این خونواده ها که تو تلویزیون نشون میده ٬
که همه چیز حول محور خونواده س ٬ همه خونواده دوستن ٬
بچه ها با پدر مادرا رِفیقن ٬
بچه ها علاقه مندِ به وقت گذروندن با خونواد ه ن ٬ از خونه فراری نیستن ٬ به اینترنت معتاد نیستن ٬
همه عاقل و فهمیده و مودب و با شعورن ................
اینا واقعین یا فتوشاپه؟
آ خدا ٬ امشب برای همه آرزوی اومدن روزای خوب رو میکنم . برای دوستام برای خانواده ام ٬ برا ی خودم ٬ روزایی که بیست و اندی ساله منتظرشم.
سلامتی ٬ آرامش ٬حس خوشبختی ٬ کار خوب ٬ پول ٬ برای حسین برای دوستای مجازیم برای خانواده ام و خانواده هاشون.
برای دوستم که بچه دار نمیشه و دلش خیلی غصه داره.......دلم میخواد هم بچه دار بشه هم ادامه تحصیل بده هم کار پیدا کنه.
یه آینده روشن ٬خیییییلیی روشن برای دوست و برادرم حسین ..........برای پاره تنم ٬ لوسین که بغضم میگیره واسه درداش واسه ناآرومیاش.
برای تیلو تیلو و آقای دکتر آرزو میکنم به هم برسن . تا ابد به هم برسن !
برای ماهی عزیزم و جوجه نازش و همسرش ٬ خوشبختی و خوشی و آرامش دارم..
کاشکی آقای پدر به همه فانتزیهاش غیر اون تنهاییاش برسه. کافه کتابش رو بزنه و غیره.
آرزوم اینه الهام بتونه از شر اشکاش خلاص شه. تو خوشیاش غرق بشه . چقدر با الهام همذات پنداری میکنم.
آزی پری و آقا رضا رو هم حواست باشه. و همینطور آتش عزیز....
برای اون پسره که کنار ایستگاه مترو فلسطین ٬ نزدیک دبیرستاشون ترازو گذاشته و چمباتمه زدنش روی زمین و نگاه غمبارش دلم رو غصه دار میکنه......براش یه آینده خوب میخوام.
کاشکی برادرم لوسین بزرگ شه .............
کاشکی من بزرگ شم............
برای برادر بزرگترم و خانواده اش و جوجه اش.........بهترینها رو میخوام.
برای مریضها ٬ شفا
برای زندانیها برای محکوما جنگ زده ها و مهاجرها .......حفظ عزت و شرف
برای نوشین یه زندگی آروم و با رفاه آرزو میکنم.
برای مادرم ٬ برای پدرم از تو آرامش میخوام. برای مادربزرگ و عمو ٬ برای خانواده مون از تو آرامش میخوام.
دیگه.......
شنیدم از دلم خبر داری!
آرامش و سعادت برای همه میخوام.
بعدا نبشت:
مخصوص لیلی عزیزم با عذرخواهی فراوان:
از اونجا که لطف و کرم خدا منحصر به شب آرزوها نیست ٬ برای لیلی میخوام که کار همسرش جوری بشه که کنار هم باشن و با اومدن نی نی دوم هم خدا به زندگیشون رنگ و بوی دیگه ای بده.
وقتی رفتم امام رضا هم همینو براش میخوام و ان شاالله حاجت روا بشه.
امشب شب آرزوهاست
دوست داشتم حرم باشم.
اما تولد پسرداییم هست.
دوست داشتم حرم باشم .........تنها ٬ بدون مهری . اما چه کنم که مادر دل نازک من ساده می ترسد.
از هر تنها ماندن و تنهایی خواستنم از هر تلفن جواب ندادن می ترسد.
۱-مهرگان خانوم یاد حرفتون افتادم ٬ راست گفتین .
۲-آقا رضای اودیانا یاد حرفتون افتادم ٬ راست گفتین .
۳-تیلو تیلو سوال به جایی پرسیده بودی اون موقع ها.
۴-آقای پدر ٬ خبر نمیدم چون راست گفتین .
۵- وبلاگ قبلیتو یادت بیار.حرفایی که زدی خودت بهش عمل کردی؟
۶-حالم اونجوریه که پاستیل بهم دادن نخوردم .
۷- ثانیه های کشدار............